- طمع بردن
- حرص ورزیدن، زیاده خواهی، توقع داشتن، انتظار داشتن، طمع کردن
معنی طمع بردن - جستجوی لغت در جدول جو
- طمع بردن
- آزیدن آزمند شدن حرص ورزیدن آزمند گردیدن، امید بستن
- طمع بردن ((طَ مَ. بُ دَ))
- طمع کردن، طمع بستن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطع امید کردن، طمع برداشتن
حرص ورزیدن، زیاده خواهی، توقع داشتن، انتظار داشتن
حرص ورزیدن آزمند گردیدن، امید بستن
ترک آز کردن، قطع امید کردن
жаждать
begehren
pożądać
cobiçar
bramare
codiciar
convoiter
begeren
लालच करना
mendambakan
imrenmek
kutamani
ปรารถนา
لالچ کرنا
লোভ করা
الفنجیدن، انباشتن، فلنجیدن، انباشته کردن
فلنجیدن گرد آوردن، افزودن گرد کردن اندوختن گرد کردن گرد آوردن: (اموال بسیار جمع کرد)، فراهم کردن غند کردن: (لوازم و اسباب خانه را جمع کرد تا با وسیله نقلیه حمل کنند)
بهره بردن برخوردار شدن
جمع آوری کردن، فراهم آوردن، گرد کردن
به طمع افتادن، حرص ورزیدن، زیاده خواهی، طمع کردن
توقع داشتن، انتظار داشتن
توقع داشتن، انتظار داشتن